آیلینآیلین، تا این لحظه: 13 سال و 1 ماه و 21 روز سن داره

دخترم آیلین

نوگل بهاری من.........

دختر بهار من، بهار زندگی من ،که پارسال اومدنت مصادف شد با شکوفه های بهاری بازم بهار اومده چه زمستون سخت و طولانی رو پشت سر گذراندیم روزهایی که تو بیمارستان به خاطر یک ویروس لعنتی بستری شدی بدترین روزها و شبای عمرم بود 4شبانه روز پلک رو هم نذاشتم  ،چقدر از پرستارا می ترسیدی وقتی میدیدم به دستای کوچولوت سرم وصله  تا می خواستن عوضش کنن از ترس و درد با التماس داشتی گریه می کردی انگار که می خواستی بهم بگی منو از دست اینا نجات بده،  تمام زمستون رو لحظه شماری کردم که با اومدن بهار دخترم دومین بهار زندگیشو ببینه و یکساله بشه روز به روز داری بزرگتر می شی خانم تر میشی و البته شیطون تر هر کی میبینتت میگه بچه یک ساله اینقدر شیطون؟قربونت ب...
30 فروردين 1391

تولد

ملوسک مامان کم کم داره13ماهت کامل  می شه ولی مامانی تازه داره از اولین سالروز تولدت حرف می زنه شاید باورت نشه ولی من تمام سال منتظر بودم تا برات جشن یک سالگیتو بگیرم ولی افسوس که دائی مامانی تصادف کرد و....معنی این چند تا نقطه رو وقتی بزرگتر که شدی می فهمی چیه ولی ایشالا هیچ وقت درکش نکنی البته کیک و کادو گرفتیما عروسک نانازنازی من ، عکسم گرفتیم ازت ولی خوب اونجوری که می خواستیم نشداگه خدا بخواد سال دیگه جشن تولد مفصلی واست می گیرم
23 فروردين 1391

دلتنگی

خوشگل مامان چقدر وقتی سر کار هستم دلم برات تنگ می شه میدونم مامان جون مثل تخم چشاش ازت مراقبت می کنه ولی چکار کنم دست خودم نیست خیلی برام سخته یاد روز اولی افتادم که در ست روزی که 7ماهه شدی و مرحصی من تمام شدو برای اولین بار گذاشتمت پیش مامان جونو اومدم سرکار ، خیلی روز بدی بود الان باز یه خورده عادت کردم مامان جونو خیلی دوست داری حتی بعضی موقع ها به زور ازش جدات می کنم و می برمت خونه اونم که جونش به توبستس می گه روزایی که آیلین نمی اد حوصله هیچی رو ندارم هردو تاتونو دوس دارم یه عالمه.....
21 فروردين 1391

عکسهای 5ماهگی

با زم عکسهای 5،6ماهگیتو گذاشتم  آخه  بقیه عکسات ،عکس آتلیه نیستندمی خواستم موقع تولدت ببرمت آتلیه کودک ولی به خاطر هنر  نمایی بابایی نتونستم آخه برداشته موهاتو کوتاه کرده تازه به شکل هفت هشتم کوتاه کرده ترسیده موهات  چشماتو اذیت کنه منتظرم یه کم  بلند تر بشه ،و قتی بچه ایی رو می بینی بزرگتر یا کوچکتر از خودت باشه فرقی نمی کنه می گی نی نی عکسای خودتم وقتی می بینی می گی نی نی ،خانم دکترت دیروز گفت چیزیت فقط یه کم گوش راستت عفونت داره یه شربت اشتها هم بهت داده نمی دونم تاثیر می کنه یا نه گفت کوچولوتون خیلی شیطونو فعاله یکی از دلایل اینکه خوب وزن نمی گیره همینه,خوب چیکار کنم دخمل منم ریزه میزه از آب درومده دوسسسسش دارم م...
20 فروردين 1391

بدون عنوان

سلام فرشته مامان تو هنوز از خواب بیدار نشدی آخه عادت داری تا ساعت ٩:٣٠ می خوابی اگه زودتر بیدار شی یه خورده بد خلق می شی و لی مامان داره با هات حرف می زنه همیشه دوست دارم وقتی که خوابی نگات کنم آخه  وقتی خوابی مثل فرشته ها می شی امروز می خوام ببرمت دکتر چند روزیه که دستتو می کنی توگوشت می ترسم بازم گوشت عفونت کنه مثل ٦ ماهگیت که ٣روز تمام تب کردی دوست دارم کوچولوی من.
19 فروردين 1391

نازنینم

دخترم! دقیقا"امروز یک سال و 12روزه شدی شاید بگی که مامانی چرا پس اینقدر دیر شروع کردی خاطراتمو بنویسی و من در مقابل سئوالت هیچی ندارم بگم عکسهای 5 ماهگیتو گذاشتم ولی نگران نباشیا بعد اینکه به عکسات سرو سامان دادم قصد دارم از همون روز اول تولدت عکساتو به ترتیب تاریخ بذارم،5ماهگی موهات هنوز خیلی بلند نشده بود ولی الان دخملم خانومی شده واسه خودش کم کم داره شیرین زبونیم می کنه واسه مامان و بابا بهت قول می دم سعی کنم  از این به بعد بیشترم بنویسم.
18 فروردين 1391
1